تاريخ : جمعه 14 مهر 1398برچسب:وبلاگ,عاشقانه,ستاره,میلاد,دوستتدارم,مطالب عاشقانه,, | 19:43 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

سلام به دوستان عزیز.

خیلی ممنون که به وبلاگ ما اومدید.

 

 

در اولین تاپیک این وبلاگ میخوام بگم یکی رو خیلی

دوست دارم.یکی که تمام عمرم

رو مدیون اون هستم.ستاره من.

 

 

میخوام از این طریق بهش بگم که خیلی دوسش دارم و خواهم داشت.

 

پس خوبه اولین عکس این وبلاگ رو هم به اون تقدیم کنم.هرچند بنای این وبلاگ بخاطر خودشه.

         

 

 

 

 

این قلبه منه که فقط و فقط برای ستاره من هست.ستاره ای که توی تاریکی دنیا همیشه پیش منه و باعث روشنایی دنیام میشه.

 

قصد دارم توی این وبلاگ تمام احساساتم رو بهش بگم.چون به نظرم بهترین راهه.

 

شما هم اگه مثل من هستید میتونید حرف های دلتون رو ،شعرعاتون رو و هرچی که دوست دارید رو برای وبلاگ بفرستید تا به اسم خودتون در وبلاگ ثبت بشه .شاید بقیه هم مثل شما بودن



تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:عاشقانه,مطالب,شعر,غمگین,ناز,عکس,زیبا, | 21:46 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

 

 

 

 

يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد

 



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:نوشته های عاشقانه,امیدوارانه,زیبا,لطیف, | 21:23 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

 

اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی

اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی

تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم



تاريخ : پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:نوشته های عاشقانه,امیدوارانه,زیبا,لطیف, | 21:17 | نويسنده : میلادِ ستاره

                 

 

 

 

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم

 



تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:نوشته های عاشقانه,امیدوارانه,زیبا,لطیف, | 22:6 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

 

 

 

روز تولدت شد ونیستم اما کنار تو

کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو

درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم

بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم

از لحظه لحظه ی جشن تو خیالم عکس بگیرم

من باشم وتو باشی و فرشته های اسمون

چراغونی جشنمون ستاره های کهکشون

به جای شمع میخوام غمهاتو اتیش بزنم

هر چی غصه و غم داری یک شبه اتیش بزنم

تو غمهاتو فوت کنی منم ستاره بیارم

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم

کهکشونو ستاره هاش دریا و موج و ماهیاش

بیابونا و برگه هاش

بارون قطره قطره هاش

با هفت اسمون پر از گلای یاس و میخک

بال فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک

عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک

فقط میخوان بهت بگن

تولدت مبارک

دوستتدارم

 

 

این شعر رو عشق من ستاره من برای روز تولدم بهم تقدیم کرد.فداش بشم.خیلی این شعر رو دوست دارم.

از همین جا میگم عشقم دوستتدارم.ممنون



تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:نوشته های عاشقانه,امیدوارانه,زیبا,لطیف, | 14:49 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

 

 

چه جوری شد نمی‌دونم که عشق افتاده به جونم
خودت خونسردی اما من، نه اینطوری نمیتونم

دارم حس میکنم هر روز به تو وابسته‌تر میشم
تو انگاری حواست نیست دارم دیوونه‌تر میشم

 

یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم
به حالم اعتباری نیست تو که خوبی منم خوبم

بگو با من چیکار کردی که اینجور درب و داغونم
نه گریونم نه خندونم مثل موهات پریشونم

من از فکر و خیال تو همش سردرد می‌گیرم
سر تو با خودم با تو با یه دنیا درگیرم

یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم
به حالم اعتباری نیست تو که خوبی منم خوبم



تاريخ : شنبه 15 مهر 1391برچسب:وبلاگ,عاشقانه,ستاره,میلاد,دوستتدارم,مطالب عاشقانه,, | 14:38 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

 

درگیر رویای توام .. من‌و دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت .. تو من‌و انتخاب کن

دلتت از آرزوی من .. انگار بی‌خبر نبود
حتی تو تصمیمای من ..
چشمات بی‌اثر نبود

 

خواستم بهت چیزی نگم .. تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت تا .. احساس آرامش کنم

باور نمی‌کنم ولی .. انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری .. اصرار من بی‌فایدست

هر کاری می‌کنه دلم .. تا بغضمو پنهون کنه
چی می‌تونه فکر تو رو .. از سر من بیرون کنه

یا داغ رو دلم بذار .. یا که از عشقت کم نکن
تمام تو سهم منه .. به کم قانعم نکن



تاريخ : جمعه 14 مهر 1391برچسب:, | 22:21 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

 

فقط و فقط برای تو



تاريخ : جمعه 14 مهر 1391برچسب:, | 22:18 | نويسنده : میلادِ ستاره

........



تاريخ : جمعه 14 مهر 1391برچسب:, | 22:14 | نويسنده : میلادِ ستاره

 

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده

فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...

اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم

باور نمیکنم اینک بی توام

کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی

تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،  

تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم

در حسرت چشمهایت هستم ، 

چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده

در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ،

هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...




صفحه قبل 1 2 صفحه بعد